سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جکسون پولاک

پال جکسون پولاک (تلفظ صحیح: پالک) (به انگلیسی: Paul Jackson Pollock)‏‏ (28 ژانویه 1912 - 11 اوت 1956) یک نقاش آمریکایی و از پیش‌گامان جنبش هیجان‌نمایی انتزاعی بود.

زندگی هنری

جکسون پولاک با نام کامل پال جکسون پولاک در شهر کودی واقع در شمال غرب ایالت وایومینگ به دنیا آمد. با لی کرزنرازدواج کرد و در اسپرینگز، نیویورک در یک سانحه? رانندگی کشته شد.

نوجوانی را در کالیفرنیا گذراند و همانجا درسهای مقدماتی هنر را فراگرفت. در سالهای1933 -1931 در اتحادیه? هنرآموزان نیویورک به تحصیل نقاشی و مجسمه سازی پرداخت. با نقاشان مکزیکی، ریورا و سیکیروس تماس برقرار کرد. از 1937 به طور متناوب به روانکاوی یونگ روی آورد.[1] جکسون پولاک اولین نقاشی بود که استفاده از قلمو را رها کرده و به طور مستقیم رنگ را بر روی اثر می‌پاشید. بیشتر نقاشانی که مثل پولاک آبستره اکسپره سیونیسم را تجربه می‌کردند یا دچار مواد میشدن یا الکل. جکسون پولاک گرفتار الکل شد وگرچه الکل به او کمک می‌کرد تا آثارش را خلق کند همین الکل بلای جانش شد و او که در مصرف الکل زیاده روی کرده بود تصادف کرد و جانش را از دست داد. دیدگاه منتقدین در مورد این نقاش همیشه متفاوت بوده به طوری که برخی وی را پرشور و پر حرارت توصیف کرده اندو برخی دیگر او را معتاد و الکلی نامیده‌اند. گرچه نمی‌شود از منتقدین خرده گرفت چون آنها باید آثار را بررسی کنند طوری که گاهی خوشآیند هنرمندان نیست. برای شناخت جکسون پولاک باید آبستره اکسپره سیونیسم را شناخت: اکسپرسیونیسم انتزاعی:

هیجان‌نمایی انتزاعی یا اکپرسیونیسم انتزاعی شیوه‌ای است که در سال 1912 از اکپرسیونیسم و با انتشار مجله "سوار کار آبی" ایجاد شد. پیشوایان این مکتب واسیلی کاندینسکی، پل کله و فرانتس مارک در مونیخ بودند.

در واقع این سبک نتیجه بر خورد طیف‌های مختلف هنرمندان مهاجر (به دلیل جنگ در اروپا) و بومی در نیویورک بود. این جنبش در واقع یک سبک آمریکایی است که موجب پیشتازی نیویورک از پاریس به عنوان مرکز هنر جهانی شد. این هنرمندان بیش از آنکه مصلحان انقلابی باشند، آرمانگرایانی بودند که، بیش از جهان ملموس خویش، دغدغه مفاهیم کلی را داشتند.

شاخص ترین آثار هنری در سبک را می‌توان به افرادی چون: هانری ماتیس، جکسون پولاک، مارک توبی، آرشیل گورکی، ویلهم دکونیگ و مارک روتکو نسبت داد. ماتیس، پولاک و روتکو، سه نفر اول در این سبک بودند. ماتیس با نقاشی آتلیه سرخ به شهرت رسید، پولاک با استفاده از شیوه‌ای نو (که بعدها با عنوان نقاشی کنشی معروف شد) آثاری درهم پیچیده و باطراوت آفرید، و روتکو که از هرگونه خط نگاری پرهیز کرد و نام گذاری عددی ساده را جایگزین القاب سنگین پیشین کرد.

این سبک آمیزه‌ای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگاره‌های ساده بدوی (نقاشی شنی سرخپوستی و باغ‌های ذن) و تجربه‌ای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک باهم شباهت داشته باشند، در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند: همه می‌خواهند قیود و تکنیک‌های سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینه زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند، که نمونه بارز آن نقاشی‌های جکسون پولاک است.

پانویس

  1. لینتن(1382)، ص455

منابع

لینتن، نوربرت. تارخ هنر مدرن. ترجمه? رامین، علی. چاپ اول. تهران: نشر نی، 1382



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 1:13 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

زندگینامه: محمد ابراهیم جعفری (1319- )

هنر > تجسمی- همشهری آنلاین:
محمد ابراهیم جعفری در سال 1319 در شهر بروجرد به دنیا آمد.

او فارغ التحصیل از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

جعفری به عنوان موسس کانون آموزش اصول هنرهای تجسمی شناخته می شود. او عضو رسمی هیات علمی دانشگاه هنر و انجمن نقاشان ایران است.

آثاراین هنرمند نقاش در دهها نمایشگاه داخلی وخارجی به نمایش در آمده اند واو در بی ینال های مهم هنری بین المللی همچون بی ینال پاریس (سال 1348) شرکت داشته است.

او همچنین در اولین نمایشگاه خیابانی تهران که در سال 1342 به همت محسن وزیری مقدم برپا شد، حضور یافته است.

شرکت در فستیوال هنر کانی سورمر در جنوب فرانسه و کسب جایزه ملی دولت فرانسه در همین فستیوال (1353) از دیگر مواردی است که در کارنامه فعالیت هنری این هنرمند به چشم می خورند.

محمد ابراهیم جعفری مدرس و کارشناس هنرهای تجسمی علاوه بر فعالیت در این حوزه، از دوران جوانی به سرودن اشعار مشغول بوده است و در جامعه هنری او رابه عنوان نقاش و شاعری برجسته می شناسند.



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 1:11 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

زندگینامه: رضا بانگیز (1316-)

هنر > تجسمی- همشهری آنلاین:
رضا بانگیز متولد سال 1316 تهران است.

او فارغ التحصیل از دانشکده هنرهای زیبا و دارای مدرک درجه 1 هنری معادل دکترا است.

این هنرمند نقاش با تشکیل نمایشگاه در داخل وخارج از کشور وهمچنین شرکت در نمایشگاه گروهی در داخل وخارج از کشور زمینه فعالیت خود را فراهم آورده است.

اخذ بورس مطالعات هنری انگلیس، بورس مطالعات هنری پاریس، بورس مطالعات هنری اروپا در کارنامه فعالیت بانگیز دیده می شوند.

شرکت در تمام نمایشگاه های دوسالانه نقاشی از دیگر فعالیت های وی به حساب می آیند.همچنین داشتن جوایز وتقدیر نامه ها وبیش از سی سال آموزش هنر زمینه های گوناگون فعالیت وی را نشان می دهند.

رضا بانگیز به عنوان مدرس هنر، طراحی و نقاشی در دانشکده هنر و معماری و دیگر دانشگاه های کشور همچون دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه الزهرا سابقه تدریس دارد.



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 1:5 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر




نام هنرمند:  هنری مور/ Henry Moore
نام اثر: پیکر لمیده سه قطعه ای/ Three –Pieces Reclining Figure
ابعاد اثر:  (ارتفاع اثر: 265 سانتی متر)/Height:265c.m.
سال خلق اثر: 69-1968
جنس اثر: برنز/Bronze
ملیت هنرمند: انگلیسی
سال تولد:30جولای 1898
درگذشت هنرمند:31اگوست 1986



      

هنری مور ، برجسته ترین مجسمه ساز انگلیسی ، که جستجوی پیگیرانه درساختمان فضایی را با احساس غنی نسبت به کارماده در آمیخت.او  سنت کنده کاری مستقیم را – که سال ها فراموش شده بود- احیا کرد.او ، نخست درهنرکده لیدز آموزش دید (1919-1921)، و همان جا با هِپوُرت آشنا شد.سپس ، درکالج سلطنتی لندن به هنر آموزی ادامه داد(1921-1925). با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به فرانسه و ایتالیا رفت .نخستین نمایش آثارش را درلندن برگزار کرد(1928).درهمین سال ، اجرای نقش برجسته ای  با عنوان باد شمال را برای ساختمان راه آهن زیر زمینی لندن برعهده گرفت .همچنین ، مجسمه پیکر لمیده خود را ساخت (و این مضمون درآثار بعدی اش شد )به اتفاق هِپوُرت ، نَش و بِن نیکلستون  گروه "واحد یک" را شکل داد(1933).آثار خود را درنیویورک وچند شهر دیگر آمریکا به نمایش گذاشت (1946-1947).برنده جایزه بین المللی مجسمه سازی دربی ینال ونیز شد(1948).نقش برجسته ای قابل انتقال  برای ساختمان "تایم " ." لایف" لندن ساخت(1952-1953).پس از آن ، سفارش های متعدد برای مکان های عمومی اجرا کرد .در مقام صحنه نگار رسمی جنگ ، یک سلسله طراحی طبیعت گرایانه با عنوان پناهگاه آفرید که آکنده از احساس همدردی با شهروندان جنگ زده بود.او چند سالی نیز به تدریس پرداخت (1931-1939).
 
       

مور  با تغذیه  از سه منبع مختلف به سبک خاص خود دست یافت : هنرهای بدْوی و کهن (که تحت تاثیر نوشته های فرای ،  مجسمه های اپستین ، و آثار موجود در موزه بریتانیا جلب شده بود) ؛مجسمه های برانکوزی و پیکاسو ( که در پاریس دیده بود )؛ و دیوار نگاره های  جتو و مازاتچو ( که درایتالیا مطالعه کرده بود).بدین سان ، مفهوم نیروی حیاتی وقدر تصوری درمجسمه های پیشاکلومبی ، سومری و مصری را در برابر مفهوم زیبایی کلاسیک باستان و رنسانس نهاد. او در پرداختن به پیکر آدمی هرگز درقید بازنمایی  وانتزاعی از طبیعت جاندار بیافریند. مثلاً ، شکل های توخالی  در بیشتر " پیکرهای لمیده " او نه فقط فضایی محدود شده ، بلکه همچنین شکلی زهدان مانند – نماد باروری – را می نمایایند.این همانندی های ناخودآگاهانه باتپه ، غار وغیره رادر بسیاری از پیکره های او می توان  یافت .مجسمه هایش  ، گاه تا مرز انتزاع مطلق پیش می رفتند ، ولی اشاره به صور طبیعی  هیچ گاه در آنها منتفی نبود.مور می گفت : برانکوزی "شعور کلی " را در من بیدار کرد.فرم های  او ، حتی در نهایت انتزاع ، مفهومی قوی از رشد اُرکانیک و ایهامی از دگردیسی حیوانی – نباتی در خود دارند.

     

همه مجسمه هایی که او درسال های پیش از جنگ دوم ساخته است ، با ویژگی های چون شناخت دقیق ماهیت مواد ، ساختمان  سه بعدی کامل ، وحضور ملموس نیرو وسرزندگی مشخص می شوند.آثار او در دهه 1930 ،از دگردیسی  سوررئالیست (متاثر از تانگی و پیکاسو ) تا انتزاع (ملهم از گابو  و نیکلسن ) را نشان می دهند .با مجسمه کلاهخود(1939-1940) ، نخستین بار به موضوع "شکل درون شکل "روی آورد.در سال های بعد از جنگ، پیکره های لمیده متشکل از دو یا سه قطعه بزرگ را ادامه داد ؛ مجسمه هایی  در مضمون " زو ج " و " خانواده " ساخت ، ونیز آثاری بُتگونه  چون  صلیب گِلن کیلْن (1955-1956)آفرید.جهت کلی تحول کار او در این سال ها ، عمده کردن حس و حال ِ مجسمه و بزرگی مقیاس آ ن بود .مور بر نسل بعد بسیاراثر گذاشت ؛ ولی بابروز جنبش کنستروکتیویسم  در انگلستان از دامنه نفوذش کاسته شد. از جمله دیگر آثارش : ترکیب بندی (1931) ؛ مریم عذرا ومسیح کودک (1943-1944)؛ زن نشسته(1958-1959)؛پیکرلمیده دو قطعه ای ، شماره 2(1960) ؛دو حجم بیضوی (1966)؛نقش مایه  عمودی ، شماره 9(1976).


[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:43 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

 

هنری اسپنسر مور (به انگلیسی: Henry Spencer Moore)‏ (30 ژوئیه 1898 - 31 اوت 1986) از هنرمندان و تندیسگران انگلیسی بود.

وی در خانواده‌ای تهیدست و معدنکار در شهر کسلفورد منطقه یورکشایر بدنیا آمد. مور شهرت خود را مدیون تندیس‌های تراش‌خورده مرمر و برنز ریخته‌گری‌شده است که معمولاً در اندازه‌های بزرگ و موضوعات انتزاعی ساخته شده‌اند.

مور در ایجاد روند نوگرایی در هنر بریتانیا فرد مؤثری بوده است.

شهرت دیگر او در زمینه نگارگری است.نقاشی‌های وی از مردمی که در خلال جنگ جهانی دوم در پناهگاههای زیرزمینی می زیستند، از اهمیت خاصی برخوردار هستند.

پیکر لَمَنده (1951) کاری از هنری مور[1]

پانویس

  1. پرش به بالا این کار که از پلاستیک رنگ‌شده ساخته شده در محوطه بیرون موزه فیتزویلیام شهر کمبریج انگلیس قرار دارد

نگارخانه

منابع

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، "Henry Moore"، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه? آزاد. (نسخه? 16 سپتامبر 2006).



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:39 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

 

مهدی حسینی

مهدی حسینی

مهدی حسینی

1322 – کاشان

پس از گذراندان هنرستان هنرهای زیبای تهران در سال 1341 به آمریکا سفر کرد و در سال 1349 از انستیتو پرات نیویورک در رشته نقاشی و هنرهای چاپی فارغ التحصیل شد. حسینی همین رشته را در انستیتوی هنر شیکاگو نیز گذرانده و در سال 1347 فارغ لتحصیل شد.

مهدی حسینی هنرمندی است که هم طراحی می‌کند و هم نقاشی. به طور کلی می‌توان گفت و پذیرفت که هر هنرمندی که به کشفی ارزنده نایل شده باشد می‌تواند طراحی کند اما طراحی به منظور کشف کردن، نوعی خلاقیت است و ار هنیم رهگذر هم هست که شمار نقاشانی که بتوانند تجربیات و ذهنیات خود را با چند خط ساده بیان ککند و آن را هم چون کشفی تازه در برابر تماشاگر قرار دهند اندک است. چنین به نظر می‌آید که نقاشان، از سر عاداتی دیرینه، هنگام گذر از وادی ذهنیات به قلمرو هنرهای جسمی، بیشتر بار و بنه‌ی خود را در دیار ذهنیات جا می‌گذارند. حسینی اما از معدود طراحانی است که همه چیز را با خود می‌آورد و در برابر چشم تماشاگر به کاهش و ایجاز و اختصار می‌پردازد.

طرح‌های حسینی ماهیتی تراژیک و بی‌زمان دارند اما این تراژدی در مضمون طرح‌ها نیست بلکه در موقعیت دراماتیکی است که فیگورهایش در آن قرار دارند. ایماژهایش چنان با فضای سیالی که پیرامون آنها را احاطه کرده در می‌آمیزند که گویی این فضای سیال اندیشه و ماده آن را به هم پیوسته و فرم‌ها را پدید آورده است. فضای طراح‌های حسینی به شکل نوعی آگاهی پیش بینی کننده خبر از درد و رنج انسان‌ها می‌دهد. می‌خواهد با طراحی خود به روحی خسته و رنج کشیده شکلی اندام وار ببخشد اما فیگو انسانی که پدید می‌آید ایماژی است که با کاهش‌های پی در پی به هویتی انتزاعی تبدیل شده است. حسینی از قبیله‌ی هنرمندانی است که ناظر رویدادهای روزگار خود بوده‌اند. طراح‌هایش گواهی است بر آنچه بر انسان معاصر او گذشته است و آنچه به تصویر می‌کشد بازگویی واقعیت‌های انکار ناشدنی است.

مضنون نقاشی‌های حسینی هم چشم اندازهای زندگی روزمره‌ی اشیایی است که انسان امروز ناگریز پیرامون خود می‌بیند. حسینی اما در نقاشی‌هایش بدون جهت گیری‌های عاطفی و رها از احساسات فردی، که گه گاه منتج به احساساتی گری است، ارزش‌های بصری اشیا را محکی دوباره می‌زند و از ترکیب پذیری آنها برای دست یافتن به یک زیبایی شناسی متعادل که با جوهره و ذات نقاشی ناب هم فاصله چندانی نداشته باشد بهره می‌گیرد. نقاشی‌های حسینی هم، به شکلی انکار ناپذیر، در پیوند با خط است. ضرباهنگ و تکرار فرم‌ها را مبنای ترکیب بندی‌های خود قرار می‌دهد و از امکانات بصری خط و فرم‌های هندسی بری بیان احساسی که نسبت به اشیا دارد سود می‌جوید. این نظم و رنگ‌های سرد و خنثایی مه بر سطوح نقاشی‌هایش می‌نشیند. نماد جهان ماشینی و تکراری امروز است که در آن همه چیز در چنبره‌ی روزمرگی و تکرار گرفتار آمده است. ضرباهنگ سصوح تکرار شونده در نهایت با نوعی همارایی ریاضی گونه به ترکیب بندی هندسی می‌انجامد . بدین سان فضایی سرد، خنثی و غیر فردی پدید می‌آورد. این تعریف اما تمام نقاشی‌های حسینی را نمایندگی نمی‌کند چرا که در پاره‌ای از آنها تکرار و تقارن را می‌شکند و با شکستگی و گسستی که در سازه‌های ثابت ترکیب بندی‌هایش پدید می‌آورد، به سوی نوعی بی ساختی حرکت می‌کند. در این تابلوها دیگر نگاه هندسی نقاش توان مهار کردن جهان بیرون از ذهن را ندارد و بی‌نظمی‌ها هم مجال خودنمایی پیدا می‌کنند.

از سال  1352 گالری تهران تا اکنون بیبش از 18 نمایشگاه‌های انفرادی

از سال 1341 سومین بی ینال تهران تا اکنون بیش از 20 نمایشگاه‌های گروهی

1 0 7 3 22 15 5 9 8 10 12 01 15 18 24 19 34 2 11 4 14 23 22



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:29 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:25 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

شاهکارهای «ماتیس» در پاریس

هنر > نقاشی- همشهری آنلاین:
تابلوهای نقاشی‌ «هنری ماتیس»، هنرمند سرشناس فرانسوی در شهر پاریس به نمایش درآمده‌اند.

به گزارش ایسنا به نقل از رویترز، نمایش شاهکارهای نقاشی و طراحی «هنری ماتیس»، هنرمند برجسته‌ قرن بیستم فرانسه از هفته‌ جاری در مرکز هنری «پمپیدو» پاریس آغاز شده است.

این نمایشگاه که شامل 60 تابلوی نقاشی و 30 طراحی از کارهای ماتیس می‌شود،‌ تا 18 ژوئن (29 خرداد) ادامه خواهد یافت.

نمایشگاه «ماتیس: پاریس و مجموعه‌ آثار» شش دهه فعالیت هنری این نقاشی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

این آثار ارزشمند پس از نمایش در مرکز «پمپیدو» پاریس، به موزه‌ «استیتنز» کپنهاگ منتقل می‌شوند و پس از آن در موزه‌ متروپولیتن نیویورک به نمایش درمی‌آیند.

«هنری ماتیس» نقاشی فرانسوی بود که بر نقاشی اوایل قرن بیستم تاثیر بسیاری گذاشت.

وی متولد 1869 در «پیکاردی» واقع در شمال فرانسه پیش از روی آوردن به دنیای هنر‌، مشغول تحصیل در رشته حقوق بود.

«ماتیس» اولین نمایشگاه آثار خود را در سال 1896 برگزار کرد. وی به سبب نوآوری‌ها و تاثیرگذاری‌اش بر هنرمندان هم‌عصرش، یکی از مهم‌ترین هنرمندان قرن بیستم به شمار می‌آمد.



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:23 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

هنر دیدگانی

هنر دیدگانی (به انگلیسی: Optical Art)‏ یا آپ آرت (Op Art) یک جنبش هنری بود که در سال‌های دهه? شصت میلادی از هنر عامه مشتق شد و به‌صورت مکتبی مستقل درآمد. نقاشان این مکتب، مجموعه‌ای از خط‌ها، شکل‌های خُرد و سطح‌های رنگی درخشان را متقارن و متمرکز به نظم در می‌آورند که لرزنده، پیش‌آینده و پس‌رونده جلوه کنند. آگام و بریجیت رایلی از مهم‌ترین نمایندگان هنر دیدگانی هستند.[1]

بسیاری از نمونه‌های مشهور هنر دیدگانی سیاه و سفید رسم شده‌اند، به این دلیل برخی آن را انتزاعی می‌دانند. بیننده‌ای که به آثار این سبک می‌نگرد، ممکن است حرکت، چشمک زدن، خاموش و روشن شدن، چرخش، لرزش یا جهش مشاهده کند.

واژه آپ آرت اولین بار به سال 1964 در مجله? تایمز آمده، اگر چه بسیاری آثاری که امروزه به عنوان Op Art دسته بندی می‌شوند، پیش از این تاریخ آفریده شده‌اند.

در سال 1964 مقاله‌ای بدون نام نویسنده منتشر شد که عنوان آن «اُپ آرت: تصاویری که به چشم یورش می‌برند» بود. گرچه این تعریف تا حدودی صحیح به نظر می‌رسد، اما نمی‌توان گفت کاملاً طبق واقعیت است. زیرا اُپ ارت فقط محدود به چنین تصاویری که نویسنده شرح داده، نمی‌شود. در اُپ آرت، تحریک شبکیه چشم، مهم‌ترین وسیله و معمولاً تنها وسیله? ارتباط است و هدف از آن، ایجاد واکنش‌های بصری فیزیولوژیک در تماشاگر است. بسیاری از کارهای هنر دیدمانی، چیزی بیش از بازی‌های زیرکانه? ادراکی (یا خطای دید) نیستند. البته این آثار در بلندمدت نتوانستند اعتبارشان را حفظ کنند و فقط معدودی از آن‌ها توانستند موقعیت خود را به‌عنوان یک اثر هنری حفظ کنند، و از آن میان تنها استثنای درخور توجه، کار بریجیت رایلی بود.[2]

در سالهای اخیر با گسترش و رشد گرافیک کامپیوتری انواع جدیدی از این آثار پدید آمد که نمونه? شاخص آنها، تصاویری بود که در سالهای دهه? 70 خورشیدی به نام تصاویر سه بعدی در جراید به چاپ می‌رسید.


یک نمونه خطای دید، اثر هنرمند مجاری تبار، ویکتور وازارلی

منابع

  1. پرش به بالا پاکباز، رویین، دایرةالمعارف هنر، انتشارات فرهنگ معاصر، تهران 1385، ص 4.
  2. پرش به بالا «اپ، آرت یا هنر دیدمانی»(فارسی)‎. شرکت سوره مهر. بازبینی‌شده در 18 اکتبر 2009.


[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:15 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

رضا عباسی

تصویر مینیاتوری از رضا عباسی
زادروز 1565
مشهد یا کاشان
درگذشت 1044
1635
تبریز
ملیت پرچم ایران ایران
دوره صفویه
شاهزاده محمد بیک گرجی اثر رضا عباسی
پرتره‌ی رضا عباسی، به قلم معین مصور، کتابخانه‌ی دانشگاه پرینستون

رضا عباسی (درگذشته 1044هـ / 1635 م) مشهورترین نقاش زمان شاه عباس صفوی است.

زندگی

مراوده‌های سیاسی و بازرگانی با کشورهای اروپا، در زمان شاه عباس، موجب رواج نقاشی‌های ایتالیایی در بازار اصفهان شده بود. رقابت دربار صفوی با دربار هنرپرور و با شکوه جهانگیر پادشاه گورکانی یا مغولی هند از یک سو و با دربار امپراتوری عثمانی در دیگر سو نیز سبب دیگری برای توجه به هنرمندان در این زمان بود. در این میان آقا رضا نامی سرآمد همه هنرمندان و نقاشان اصفهان گردید. شاه عباس او را به خود منسوب کرد و از آن پس به نام رضا عباسی مشهور شد.[1] رضا عباسی نقاش را نباید با علیرضا عباسی، هنرمند خوشنویس هم‌زمان او که هر دو در دربار دوران سلطنت شاه عباس بزرگ مشغول به کار بودند، اشتباه کرد.

کارهای هنری

ساختن بناهای متعدد در زمان شاه عباس اول در اصفهان، گونه‌ای تازه از نقاشی را به وجود آورد. پیش از آن در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب، نقاشان بزرگ چون کمال الدین بهزاد به تصویر کردن کتاب‌های خطی می‌پرداختند. اما در این دوره نقاشی بر روی دیوارها و کشیدن تصاویر بزرگ برای تزیین بناها مرسوم گردید.

رضا عباسی در فاصله سال‌های 1639-1618 پرده‌های نقاشی بسیار آفرید که در آن‌ها به جای انبوه درباریان، تنها صورت یک یا دو آدمی زیبا نقش می‌شد. در این تصویرها رنگ آمیزی لباس و صورت و تزئینات و تجملات صحنه درخششی چشم گیر دارد. اما مهارت رضا عباسی، که بیشتر به نقاشی سیاه قلم تمایل داشت، در تصویر طبیعت و حالات روحی و اخلاقی مردم عادی بود.

پانوشت‌ها

نگارخانه

منابع

پایگاه‌های بیرونی



[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 12:5 عصر ] [ علیرضا حسینی ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>


فروش آنلاین مینی ماساژور شاندرمن
ماژیک ضد خش