کمالالدین بهزاد
![]() سردیس کمالالدین بهزاد در تبریز، خیابان بیلانکوه، خیابان عباسی.
|
|
تولد | 854 ق./1450 م. هرات |
مرگ | 942 ق./1545 م. تبریز |
آرامگاه | تبریزخ7 تیرآرامگاه دوکمال |
مدفن | تبریزخ7 تیرآرامگاه دوکمال |
زمینه فعالیت | نگارگری |
سبک | مینیاتور ایرانی |
اهل | خراسان |
دوره | تیموری، صفوی |
محل زندگی | هرات، تبریز |
پیشه | رئیس کتابخانه سلطان حسین بایقرا، سرپرست گروه خوشنویسان و نقاشان دربار |
مکتب | مکتب بهزاد |
کمالالدین بهزاد بزرگترین و مشهورترین نقاش نگارگری ایرانی (مینیاتور) در قرن دهم هجری بود.
آثار بهزاد
نظر به شهرت بهزاد طی قرنها کسان بسیاری کارهای او را تقلید کردهاند و نامش را بر تصویرهای بیشمار گذاشتهاند از اینرو تمیز دادن تصویرهای اصلی او کار دشواری است. این تحقیقات مخصوصاً پس از برپا شدن نمایشگاه هنر ایرانی در لندن (1931 م.) تا حدی به نتیجه رسیدهاست. اساس اطلاعاتی که از کار او در دست است تصویرهایی است که با امضای اصیل او در نسخهای از بوستان سعدی نقش شده. و اینک در کتابخانه? ملی قاهره مخزون است. شیوه? بکار بردن رنگهای گوناگون و درخشان تصویرها از حساسیت عمیق بهزاد نسبت به رنگها حکایت میکند. از این تصویرها چنین برمیآید که بهزاد بیشتر برنگهای به اصطلاح «سرد» (مایههای گوناگون سبز و آبی) تمایل داشته، اما در همه جا با قرار دادن رنگهای «گرم» (بخصوص نارنجی تند) در کنار آنها، به آنها تعادل بخشیدهاست. تناسب یک یک اجزای هر تصویر با مجموعه? آن تصویر شگفتانگیز است. شاخههای پرشکوفه و نقش کاشیها و فرشهای پرزیور زمینه? تصویرها نمودار ذوق تزیینی و ظرافت بیحساب بهزاد است. اما بیش از هر چیز واقعبینی اوست که کارهایش را از آثار نقاشان پیش از او متمایز ساختهاست. این واقعبینی بخصوص در تصویرهایی بچشم میخورد که صرفاً جنبه? درباری ندارد و نشاندهنده? زندگی عادی و مردم معمولی است (شیر دادن مادیانها به کرهها در مزرعه، تنبیه کسی که به حریم دیگری تجاوز کرده، خدمتکارانی که خوراک میآورند، روستائیان در کشتزار و غیره). دیگر اینکه صورت آدمها به صورت عروسکوار و یکنواخت نقاشیهای پیش از بهزاد شبیه نیست. بلکه هر صورتی نمودار شخصیتی است و حرکت و زندگی در آن دیده میشود. آدمها در حال استراحت نیز شکل و حالاتی طبیعی دارند. بر کارهای دیگری که به بهزاد منسوب است امضای مطمئنی دیده میشود. به این جهت، تنها سبک تصویرها (ترکیب بیمانند نقشهای تزئینی با صحنههای واقعی) میتواند راهنمائی برای تمیز دادن کارهای اصیل او بشمار آید. در میان تصویرهای بیشماری که در کتابها یا جداگانه بنام بهزاد موجود است اختلاف عقیده میان خبرگان بسیار است. اما بهرحال بسیاری از این کارها اگر ازآن خود استاد نباشند وابسته به مکتب او هستند. برخی از کتابهایی که با تصویرهای منسوب به بهزاد مزیناند ازین قرارند:
- خمسه? امیر علیشیر نوائی (مورخ 890 ه . ق.، در کتابخانه? بودلیان).
- گلستان (مورخ 891 ه . ق. جزء مجموعه? روچیلد پاریس).
- خمسه? نظامی (مورخ 846 ه . ق. موزه? بریتانیائی).

نفوذ بهزاد بیش از هر چیزی در کار شاگردان او دیده میشود. برخی از شاگردانش، مانند قاسمعلی و آقا میرک، در کار خود بیش و کم به پای استاد رسیدند. با آنکه در زمان صفویه سبک مینیاتورسازی بار دیگر دچار تحول شد، نزدیک نیم قرن پس از بهزاد نفوذ او در کار نقاشان بچشم میخورد. نقاشان هراتی سبک بهزاد را به بخارا بردند و آنرا در دربار خاندان شیبانی پرورش دادند. کتابی بنام مهر و مشتری که در 926 ه . ق. در بخارا استنساخ شده نمودار آن است که سبک بهزاد در بخارا بهتر از تبریز حفظ شدهاست. مهاجرت برخی از نقاشان سبب اشاعه? سبک بهزاد در هندوستان نیز گردید.
منابع
- دائرةالمعارف فارسی
- برهان قاطع
- فرهنگ فارسی معین
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 11:8 صبح ] [ علیرضا حسینی ]
پیت موندریان
پیت موندریان پیت موندریان (7 مارس 1872، آمرسفورت، هلند - 1 فوریه 1944، نیویورک، آمریکا) نقاش هلندی بود.دوران کودکی و جوانیدر سال 1872 در آمرسفورت هلند به دنیا آمد. مدتی خودآموزی میکرد و در کلاسهای شبانه روزی درس طراحی میگرفت. در سالهای 1892-1894 در آکادمی آمستردام نقاشی یاد گرفت. اولین نمایشگاه نقاشی اش درآمستردام بود و در همین شهر شروع به کار کرد. در 1909 به انجمن تئوسوفی پیوست. در 1912 به پاریس رفت و کارهای خود را در سالن مستقل ها نمایش داد. در اوت 1914 به هلند برگشت.گروه د استایلجنگ مانع بازگشتش به پاریس شد. با فیلسوف تئوسوفیست دکتر شونما کرس دوست شد. در 1915 با دوزبورخ آشنا شد - آن دو با وان لک در سالهای 1916-1917 گروه د استیل را تشکیل دادند. موندریان از 1917 به بعد برای مجله د استیل مقالات نظری مینوشت. در 1919 به پاریس برگشت. مجموعه مقالات او با عنوان نوشکل آفرینی (نئو پلاستیسیسم) در 1920 به وسیله نگارخانه لئونس روزنبرگ - و در 1925 به وسیله باوهاوس منتشر شد. در نمایشگاههای پاریس و هانور تابلوهای خود را نمایش داد. در 1912 نمایشگاه پنجاهمین سالروز تولد موندریان در آمستردام بر پا شد. در 1925 به خاطر ترکیب بندیهای معکوس دوزبورخ از گروه د استیل اخراج جدا شد. در نمایشگاههای پاریس - آمستردام - لاهه - و نیویورک شرکت کرد. در 1938 به لندن و در 1940 به نیویورک رفت. در 1942 نمایشیگاه فردی خود را در نگارخانه دودنسینگ نیویورک بر پا کرد.موندریان در سال 1944 در نیویورک درگذشت.سبک نقاشی
«کمپوزیسیون شماره 10» اثر پیت موندریان سال 42-1939موندریان هنرمندی بود با تعلقات عرفانی که به عنوان یکی از برجستگان انتزاع هندسی - بر هنرو معماری مدرن تأثیر وسیع و عمیقی داشتهاست. او با طرح نظریه نئوپلاستیسیسم - تحول بزرگی در انتزاع (ناب) به وجود آورد.او میخواست تصاویر خود را از ساده ترین عناصر بسازد: خطوط مستقیم و رنگهای خاص. او دنبال گونهای نقاشی برپایه وضوح و انضباط بود که به شکلی قوانین علمی یا ریاضی جهان را نشان دهد.سادگی موندریان یادداشتی خواندنی از منصور نصیری :
ترکیب بندی با زرد، آبی و قرمز؛ اثر پیت موندریانچرا موندریان این طوری نقاشی می کرد؟توجه به ساختار، که با کوبیسم برانگیخته شد این سوال را میان نقاشان پاریس، روسیه و کمی بعد هلند پیش آورد که آیا نقاشی نمی تواند به نوعی ساخت و ساز شبیه معماری تبدیل شود؟ پیت موندریان نقاش هلندی، می خواست تصاویرش را از ساده ترین عناصر بسازد: خط و رنگ.او دنبال گونه ای نقاشی برپایه وضوح و انضباط بود که به شکلی، قوانین علمی یا ریاضی جهان را بازتاب دهد.*این سوال و جواب های ساده را در باره هنر -والبته همه چیز- می شود در مدرسه با بچه ها در میان گذاشت. نتیجه اش به نظرم، فهم بهتر-اگر نگوییم درست، اصلا این درست کی و چی هست و که آن را تعیین کرده؟- از دنیا و زندگی است. نتیجه این است گمانم، که در موزه های هنر کلاسیک و مدرن غرب، آدم می بیند؛ پیر و جوان و کودک است که می بینی کتاب تاریخ یا نقد و بررسی هنر دستشان است و با دقت جلوی تابلو ها می ایستند و ورق می زنند و خوب نگاه می کنند تا بدانند یا بهتر بفهمند که در برابرشان چیست و منظور صاحب اثر از خط و نقش و نگارهای روی بوم چه بوده و چه گفته است.
گاهی می بینی بر دیوار جایی که صاحبش می خواهد فریاد بزند"متفاوت" است و کلاسش خیلی بالاست، کار مدرنی را برای نشان دادن کلاس و متفاوت بودن، زده اند سینه دیوار. "مبل طرح موندریان" هم البته برای این هدف ها کاربرد دارد.موندریان که حتی ظاهر و سرووضعش هم ساده و معمولی بود، دنبال "ساده دیدن" - نه ساده انگاری- دنیا بود. بعد از سی سال تلاش توانست این سادگی را با خط و رنگ های اصلی نشان دهد.انگار که ساختار همه طرح ها و فرم های طبیعت به همین عناصر ساده برمی گردد.طرح های او را بعضی وقت ها آدم های پول دار برای وسایل و خانه انتخاب می کنند، آدم های معمولی همدر لیوان های یک بار مصرف طرح موندریان چای و قهوه می نوشند.یک عده هم از طرح های او برای نشان دادن این که "چقدر آدم های خاص و پیچیده ای هستند" استفاده می کنند. -منابع:گامبریچ، ارنست. تارخ هنر. ترجمه? رامین، علی. چاپ چهارم، تهران: نشر نی، 1385، 3-470-312- ISBN منبع:fa.wikipedia.org
#فرهنگ و هنر#
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 10:55 صبح ] [ علیرضا حسینی ]
چشمه (دوشان)
چشمه یا فواره (به انگلیسی: Fountain) یکی از آثار مارسل دوشان هنرمند فرانسوی در سال 1917 است. این اثر یکی از آثاری است که دوشان آنها را حاضرآمادهها (به انگلیسی: Readymades) مینامید. وی در آثاردیگری از وسایل آماده (دم دستی) استفاده کرده بود و در این مورد از یک پیشابگاه بهره برد و آن را با امضای R.Mutt برای نمایش عرضه کرد. این اثر در هنر قرن بیستم یک نقطه عطف محسوب میگردد و یکی از آثارشاخص هنر مفهومی شناخته میشود.
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 10:49 صبح ] [ علیرضا حسینی ]
اوژن دولاکروا
فردیناند ویکتور اوژن دولاکروا (به فرانسوی: Ferdinand-Victor-Eugène Delacroix) (26 آوریل 1798 - 13 اوت 1863) مهمترین نقاش رمانتیسیسم فرانسه است.[1]

او شخصیتی چند وجهی بود که علایق وسیع و متنوعی داشت. عنوان انقلابی افراطی از آن رو به وی تحمیل شده بود که نمیتوانست معیارهای آکادمیک را بپذیرد. بحثهای مربوط به یونانیان و رومیان، که در آنها بر طراحی درست تأکید میشد و پیوسته از شبیهسازی تندیسهای کلاسیک سخن میرفت، برای وی جالب توجه نبود. او معتقد بود که در نقاشی، رنگ از طراحی و خلاقیت از دانش، بسیار مهمتر است. در حالی که دومینیک انگر و پیروانش شیوه? فاخر را می پروراندند و پوسن و رافائل را ستایش میکردند، دولاکروا با ارجح دانستن نقاشان ونیزی و روبنس، هنرشناسان را به شگفتی وا میداشت.[پانویس 1] دولاکروا، که انگر از او بهعنوان مخرب هنر میهراسید، ادبیات و تاریخ را برای موضوعاتی میکاوید که بتوانند، با اسلوب جذاب و احساس برانگیز وی، بیانگر غایات شخصیاش باشند.[پانویس 2]
اوژن دولاکروا از دانشآموختگان دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس بود. وی از موضوعات فاضلانهای که آکادمی به تصویر در آوردنشان را از نقاشان میخواست خسته بود، و در سال 1832 به شمال آفریقا سفر کرد تا درباره? رنگهای تابناک و آرایههای رومانتیک جهان عرب پژوهش کند.[پانویس 3]
نگارخانه
-
قایق دانته (1822)
-
کشتار خیوس (1824)
-
مرگ سارداناپالوس
(1827) -
آزادی هدایتگر مردم (1830)
-
زنان الجزایری (1834)
-
پرتره? فردریک شوپن و ژرژ ساند (1838)
-
ورود صلیبیون به قسطنطنیه
(1840) -
مرگ دسدمونا
(1858)
پانویس
منابع
- ↑ Encyclopædia Britannica. Delacroix, Eugène. . Encyclopædia Britannica Online, 2007. Retrieved on 2007-06-14.
- لینتن، نوربرت. تاریخ هنر مدرن. ترجمه? رامین، علی. چاپ اول. تهران: نشر نی، 1382.
- گامبریچ، ارنست. تاریخ هنر. ترجمه? رامین، علی. چاپ سوم. تهران: نشر نی، 1379
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 10:40 صبح ] [ علیرضا حسینی ]
![]() او در پاریس و در بیست و پنجسالگی به طور جدی با نقاشی روبهرو شد. زیر نظر کورو، و نیز در آکادمی سوئیس هنرآموزی کرد. مانه، مونه، و سزان را در همین زمان شناخت. طبق توصیه? کورو به نقاشی هوای باز روی آورد. آثار اولیهاش با رنگ سایههای ملایم و ترکیببندی ساده، مورد توجه منتقدان واقع شدند. در جریان جنگ پروس و فرانسه بسیاری از آثارش را از دست داد. یکسالی را همراه مونه در انگلستان گذرانید (1870 ـ 1871)، و به مطالعه? آثار ترنر، کانستبل، و نقاشان هلندی پرداخت. پس از بازگشت به فرانسه در تشکل نقاشانی که بعداً امپرسیونیست نام گرفتند، نقشی مؤثر ایفاء کرد. بعداً نیز آثارش را در هشت نمایشگاه امپرسیونیستها به تماشا گذاشت (1874 ـ 1886). از پُنتواز به اِرانی تغییر مکان داد (1884)؛ ولی برای نقاشی از چشماندازهای شهری و ساحلی بارها به شهرهای لوهاور، روان، و پاریس سفر کرد. او بهرغم تنگدستی هرگز در پی آن نبود که از سوی سالن رسمی پذیرفته شود و بدین طریق امتیازی بهدست آورد. پیسارو که راهنمای هنرمندانی چون سزان و گوگن بود و بر آنها اثر گذاشت، خود نیز همواره آماده? پذیرش دستاوردهای دیگران بود. چنانکه اسلوب نقطهگذاری سورا را چند سالی به عاریت گرفت (1886 ـ 1888)؛ و به پیروی از مونه، نقاشی از موضوع واحد در اوقات و اوضاع مختلف را تجربه کرد. با اینحال، هیچگاه خصوصیتهای کار خود را از دست نداد. شکلگیری سبک و اسلوب امپرسیونیسم تا حد زیادی مدیون تجربههای اوست. ولی نقاشیهایش از دو لحاظ با آثار امپرسیونیستهای دیگر تفاوت دارند؛ اولاً، منظرههای او و بهخصوص چشماندازهای پُنتواز (مثلاً: کُت دُژاله ـ 1867) با افق رفیع، فضای فراخ، و انباشتگی رنگ از ترکیببندی دقیقتری برخوردارند (سزان که به تناوب در سالهای 1872 ـ 1877 در کنار پیسارو کار میکرد، تحتتأثیر همین آثار قرار گرفت.) ثانیاً، نقاشیهای او نه فقط محصول مشاهده? دقیق موقعیتهای معین در طبیعت، بلکه نمایانگر کار و زندگی آدمها هستند. پیسارو که ستایشگر میه و دومیه بود، انسان زحمتکش را شایسته? احترام میدانست. اعتقاد به سوسیالیسم را از محتوای برخی نامههایش میتوان دریافت. از جمله دیگر آثارش: صحنه? خیابان در پُنتواز (1879)؛ جلوه? مه (1888)؛ بولوار دز ایتالین (1897)؛ گردآوری علوفه در اِرانی (1901) است. |
منبع : جنبش هنر مدرن |
[ دوشنبه 92/9/4 ] [ 10:9 صبح ] [ علیرضا حسینی ]
شاهنامه بایسنقری
شاهنامه? بایسنقری، نسخه? کهن نگارهدار شاهنامه فردوسی از سده? نهم هجری است که از دید کتابآرایی و ارزشهای هنری از اهمیت فراوانی برخوردار است. این کتاب ارزشمند و نفیس، 22 نگارگری به سبک هرات دارد و در سال 833 قمری (809 خورشیدی) به سفارش شاهزاده بایسنقر میرزا (فرزند شاهرخ و نوه? تیمور گورکانی) تهیه شدهاست. این اثر که در کتابخانه کاخ موزه گلستان نگهداری میشود[1] در سال 1386 در برنامه حافظه جهانی یونسکو به عنوانی نشانی از سوی ایران ثبت شد.[2]
ویژگیها

«شاهنامه بایسنقری» در میان شاهنامههای مصور و آراسته موجود در کتابخانهها و موزههای جهان از نامورترین و شناختهشدهترین نسخههاست. چند ویژگی این کتاب را نسبت به نسخههای مشهوری چون «شاهنامه دموت» و «شاهنامه شاه طهماسبی» که قبل و پس از آن پدید آمدهاند، برتری میبخشد:
- نخستین و برترین امتیاز این نسخه آن است که بر خلاف دو نسخه یادشده، قربانی مالکان آن نشده تا شیرازه آنها را از هم بگسلند و برگهای آن را در گوشه و کنار جهان پراکنده کنند.
- بهجز چند افتادگی در متن این نسخه، «شاهنامه بایسنقری» نسخهای کامل و دست نخورده در میان شاهنامههای نامی و رده نخست به شمار میآید.
- امتیاز دیگر این نسخه به خاطر نفاست، زیبایی و آراستگی آن است که در نوع خود کممانند است. نگارگری، تذهیب، تجلید و دیگر آرایههای کتاب با مهارتی ویژه انجام شده است. با این حال در خوشنویسی این نسخه ضعفی به نظر میآید، که آن هم به خاطر همزمانی کتابت آن با آغاز شکلگیری قلم نستعلیق است. که البته خود این امر بر اهمیت این کتاب در گسترش قلم نستعلیق به عنوان یک خط مطرح و قابل رقابت با قلمهای ششگانه قدیمی موثر بود.
- سومین امتیاز این کتاب مقدمهای است که برای نخستین بار بر شاهنامه افزوده شده است. آنسان که پیداست به دستور بایسنقر میرزا، که باید او را هنر دوستترین شاهزاده تیموری به شمار آورد، دستنویسهای انبوهی از شاهنامه گردآوری شد و مقدمهای مفصل با تلفیق مقدمههای پیشین و نسخههای دیگر همزمان، برای این شاهنامه نوشته شد. اگرچه این مقدمه از دید درستی مطالب تاریخی و متن خود شاهنامه و به خاطر افزودن اشعار الحاقی نقاط ضعفی دارد، ولی از آنجا که گردآوری آن مایه رواج بیشتر شاهنامه نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان شده، کوشش گردآورندگان آن ستایشانگیز است.[3]
محل نگهداری
«شاهنامه بایسنقری» به شماره 716 در کتابخانه کاخ موزه گلستان ثبت شده و در سال 1350 خورشیدی به گونه چاپ لوحی در تهران منتشر شده است. برپایه شواهد موجود، نسخه کنونی «شاهنامه بایسنقری» را امیرنظام گروسی، از رجال ایرانی (1237 - 1317 ه.ق) به کتابخانه هدیه کرده است. و این شاهنامه بیش از 110 سال است که در کتابخانه کاخ موزه گلستان نگهداری میشود. این نسخه باارزش و نفیس در برخی از نمایشگاههای مهم جهانی نمایش داده شده است.[3]
مشخصات
- «شاهنامه بایسنقری» به قطع رحلی است و 700 صفحه دارد.
- هر صفحه دربرگیرنده 31 سطر و هر سطر 3 بیت به قلم نستعلیق و با کتابت خفی جعفر بایسنقری است.
- این نسخه نفیس در سال 833 ه.ق./809 خورشیدی روی کاغذ خانبالغ نخودی کتابت شده است.
- «شاهنامه بایسنقری» با یک شمسه مُذهّب عالی، در بر گیرنده کتیبهای به قلم رقاع بر زمینه زرین، دربرگیرنده نام و القاب بایسنقر میرزا آغاز میشود.
- صفحههای دوم و سوم نسخه دربرگیرنده تصویر شکارگاه است و در این دو صفحه مذهب به نقش دو ترنج، نام و القاب آن شاهزاده دیده میشود.
- همچنین دو صفحه آغاز متن شاهنامه با حاشیههای مذهّب و مرصّع آراسته شده و میان سطرهای آن زر اندازی شده است.
- نسخه «شاهنامه بایسنقری» با 22 تصویر مینیاتور آبرنگی آراسته شده است.
- جلد این نسخه، چرمیِ ضربیِ زر پوش با دو حاشیه روغنی در بیرون و سوخت مُعرقِ زرین بر زمینه لاجوردی در داخل است.[3]
شهرت جهانی
این شاهنامه به سبب اینکه در لندن، سن پترزبورگ، پاریس و رم به نمایش درآمده و مینیاتورهای آن بهوسیله یونسکو در سری کتابهای دنیای هنر در جلد مربوط به ایران چاپ شده در غرب بسیار نامی است. 22 تابلوی نگارگری شاهنامه بایسنقری همه سالم هستند و در سال 809 خورشیدی به خط جعفر تبریزی معروف به جعفر بایسنقری کتابت شده و به بایسنقر میرزا اهدا شده است.[4] نسخه کنونی «شاهنامه بایسنقری» خرداد 1386 در حافظه جهانی به ثبت رسیده است.[3] در سال 1387 این نشان به طور رسمی از طرف کمیته ملی حافظه جهانی یونسکو بهکاخ موزه گلستان اهدا شد.[5]
پانویس
- پرش به بالا ↑ خبرگزاری ایسنا
- پرش به بالا ↑ وبسایت رسمی برنامه حافظه جهانی یونسکو
- ↑ پرش به بالا به: 3?0 3?1 3?2 3?3 خبرگزاری فارس
- پرش به بالا ↑ بازیل گری
- پرش به بالا ↑ خبرگزاری مهر
منابع
- گری، بازیل- نقاشی ایران- انتشارات عصرجدید- ترجمه شروه، عربعلی- تهران 1369- ص78
- «با ثبت شاهنامه? بایسنقری و وقفنامه? ربع رشیدی، ایران به حافظه? جهانی راه یافت». خبر گزاری ایسنا، 20 ژوئن 2007.
- «مشخصات شاهنامه بایسنقری در برنامه حافظه جهانی». برنامه حافظه جهانی یونسکو.
- «متون جدید برای ثبت حافظه جهانی». خبر اطلاعات و ارتباطات منابع یونسکو، 20 ژوئن 2007.
- "آشنایی با نفیسترین نسخه شاهنامه؛ «شاهنامه بایسنقری»"- خبرگزاری فارس
- نشانهای یونسکو به دو اثر ایرانی رونمایی شد - خبرگزاری مهر
[ یکشنبه 92/9/3 ] [ 10:17 صبح ] [ علیرضا حسینی ]
نام اثر: گلابی خاردار/ Prickly Pear
ابعاد اثر: 400×350×250 سانتی متر/Height: 250×350×400
سال خلق اثر: 1964
جنس اثر: فولاد/ Steel
ملیت هنرمند: آمریکا
سال تولد:22جولای 1898
درگذشت هنرمند:11نوامبر 1976
![]() |
![]() |
ولی بر اثر جریان هوا ، وسایل مکانیکی ، ویا فشار دست به جنبش در می آیند.این آثار کالدر ، با ساختمان هموار ه متغیرشان ، مفهوم جدیدی از رابطه "حجم " و " فضا " پیش می نهند؛ و از سنت پیکره سازی ساکن فاصله می گیرند.کالدر به تصویرگری کتاب وصحنه آرایی نیز می پرداخت .از جمله اثارش :فک در حال نمایش (1950)؛ بینی کوچولو (1959)؛هلال سیاه (1960)؛ چشم سیاه (1961)؛ عناصر اربعه (1962).
[ یکشنبه 92/9/3 ] [ 10:8 صبح ] [ علیرضا حسینی ]